امام ،امام است چه بجنگد و چه صلح کند/لزوم درک جایگاه امامت
تاریخ انتشار: ۲۶ آبان ۱۳۹۶ | کد خبر: ۱۵۶۶۵۹۲۷
درک اهمیت جایگاه امامت بسیار حائز اهمیت است چرا که کسی که اصل امامت را در جامعه جاری می کند امام است.
به گزارش شبکه اطلاع رسانی راه دانا؛ به نقل از نافع، محمد وفایی بصیر"کارشناس مذهبی و استاد دانشگاه" در یادداشتی به اهمیت جایگاه امامت و لزوم درک این جایگاه توسط شیعیان پرداخت، که در ادامه به آن اشاره شده است.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
ابعاد باطنی امامت به مسئله ی ولایت الهی امام بر می گردد
مسئله ی امامت در اسلام از مسائل مهمی است که پس از توحید و رسالت ، جایگاه بی بدیلی دارد و بسیاری از مسائل دینی و اجتماعی بر محور آن قرار دارد!
درک اهمیت جایگاه امامت بسیار حائز اهمیت است چرا که کسی که اصل امامت را در جامعه جاری می کند امام است. کسی که اعتقاد به خدا و توحید را که امری فطری است بارور می گرداند امام است؛ کسی که الگوی تمام عیار انسانیت است و بدون تصدی و تدبیر او،احدی به شاهراه سعادت نزدیک نمی گردد، امام است.
حالا سوال اینجاست که امامت در اسلام ناب ( تشیع) به چه معناست؟ و ابعاد ظاهر و باطن آن چیست؟ محققین برای ظاهر امامت قائل به ابعاد سه گانه هستند:که بعد اول به معنای مرجعیت مطلق دینی است و امام در این بعد پاسخگوی تمام نیازها و پرسش های امت اسلام است؛ بعد دوم به مفهوم تعلیم و تربیت است که در این بعد امام ، معلم و مربی آحاد جامعهمی باشد؛ و بعد سوم مفهوم سیاسی و اجتماعی دارد و امام بر اساس این بعد مسئولیت ادراه ی کشور و جهان اسلام را دارد.
ابعاد باطنی امامت به مسئله ی ولایت الهی امام بر می گردد که خود بحث مفصلی را می طلبد. بطور خلاصه می گوییم که ولایت ، زیربنا و پایه و اساس امامت است و امام کسی است که از نور ولایت بطور مطلق برخوردار است و به عبارت دیگر دارای ولایت کلیه ی الهیه و مقام عصمت و طهارت مطلقه می باشد.
با این بیان روشن می گردد که رهبری سیاسی و اجتماعی تنها یکی از ابعاد سه گانه ظاهری امامت است که البته چنین مقامی اصالتا از آنِ امام معصوم و صاحب ولایت کلیه الهیه است و به تبع ایشان در سطحی محدود به واجدان شرایط اداره ی کشور واگذار شده که در زمان غیبت امام مهدی (عج) به اذن ایشان جامعه را در جهت اهداف بلند مهدوی هدایت نمایند که از آن به نیابت و ولایت فقیه تعبیر می کنیم؛ نه اینکه کسانی با قهر و غلبه و تهدید و تطمیع مردم متصدی این امر خطیر گردند و نه تنها از جانب امام مأذون نباشند بلکه دست امام معصوم را ببندند و او را خانه نشین کرده و جایگاه رفیع امامت را غصب کنند، یعنی بدون داشتن صلاحیت ، بر این مقام و منصب الهی تکیه زنند.
شیاطین و بقایای شجره ی ملعونه تاب و تحمل نیاوردند
در اسلام نخستین کسی که به فرمان الهی و نصب رسول اکرم تکیه بر این مقام و مسندربوبی زد امیرالمومنین علی علیه السلام بود که جایگاه رفیع امامت را به قدوم خویش زینت بخشیده و منور گردانید اما شیاطین و بقایای شجره ی ملعونه تاب و تحمل نیاوردند، نخست فتنه ی جمل را دامن زدند.
امام حسن علیه السلام به فرمان امیرالمومنین هنگامی که باران تیر از هر سو می بارید ، شتر عایشه را پی کرد و جنگ جمل به سود اسلام پایان پذیرفت البته دشمن به هنگام دفن امام مجتبی در کنار قبر پیامبر اسلام (ص) انتقام این حمله ی شجاعانه را با تیرباران پیکر مطهر آن بزرگوار گرفت.
پس از شکست پیمان شکنان جمل ، معاویه که قبلا توسط خلیفه ی دوم بعنوان استاندار شام منصوب شده بود، از سوی امیرالمومنین عزل شد، جالب است بدانیم که برخی به امیرالمومنین توصیه کردند که فعلا دستور عزل معاویه را ندهد چرا که او در سایه ی حمایت های خلفا از قدرت فراوانی برخوردار شده است، اما حضرت فرمودند من حتی یک لحظه هم نمی توانم شاهد تصدی چنین عنصر ستمگری بر بخشی از بلاد اسلامی باشم.
امام حسن با خطابه های آتشین نیروهای مجاهد را در حمایت از حریم ولایت بسیج کرد
بدین ترتیب جنگ صفین نیز بر امیرالمومنین تحمیل شد که حدود 30 ماه طول کشید و یکصد هزار کشته به بار آورد. در این جنگ نیز نقش امام حسن و امام حسین علیهماالسلام بسیار ستودنی بود. از جمله امام حسن ع که با خطابه های آتشین نیروهای مجاهد را در حمایت از حریم ولایت بسیج می کردبسیار حائز اهمیت بود وگرنه معاویه پیروز میدان جنگ می گردید و نیازی به حیله ی عمروعاص و قرآن به سر نیزه کردن پیدا نمی کرد.
بهرحال جنگ صفین هم با همه ی کشته ها و خسارت ها با حکمیت ابوموسی اشعری این عنصر متحجر و ساده لوح به سود معاویه به پایان رسید که از دل آن جریان خوارج نهروان که از عناصر تندرو و نامتعادل لشکر علی علیه السلام بودندسر بر آورد که خود فتنه ای بود که مانند خوره به جان لشکر اسلام افتاد و از درون شروع به مکیدن پیکر خسته اسلام علوی نمود.
سال 41 هجری ، امیرالمومنین بدست ابن ملجم مرادی که شقی ترین مردمان و یکی از همین خوارج شکست خورده بوددر محراب مسجد شریف کوفه به شهادت رسید و شفق صبح با خون یگانه پرچمدار اسلام رنگین گردید و امام حسن مجتبی علیه السلام وارث این اوضاع آشفته و نابسامان گردید. نیروهای خسته از جنگ، قدرت روز افزون دشمن و نفوذ دشمن درون سپاه اسلام ، فتنه ی بقایای خوارج و حزب شیاطین و شجره ی ملعونه و...
"الحسن و الحسین امامان قاما او قعدا"
بر اساس روایت هنگامیکه عالمی ربانی از دنیا می رود در اسلام شکافی ایجاد می گردد که هیچ چیز آنرا پر نمی کند، چه رسد به اینکه امامی آنهم در حد امیرالمومنین از دنیا برود .
امام مجتبی کسی بود که توانست بلافاصله خلا وجودی ایشان را پر کند و گرنه خلا وجودی امیرالمومنین نه تنها تا آخر زمان که تا قیامت هم پر نمی شد. ازاینجا می توان به عظمت شخصیت امام مجتبی به عنوان ولی الله پی برد.
آنهایی که به سیاست ها و تدابیر ایشان خرده می گرفتند امام زمان خودشان را نشناخته بودند که اگر در این حال از دنیا می رفتند بر اساس روایت به مرگ جاهلی یعنی در حال شرک و کفر از دنیا می رفتند و آنها که از تنظیم کفه ی محبت به حسن و حسین علیهما السلام عاجز شدند نیز شیعه ی حقیقی نبودند و آنها که امام حسین را بدلیل اینکه با دشمن سازش نکرد و دست به شمشیر برد امام می دانند چرا که معتقدند امام باید قائم به شمشیر باشد و امام حسن را که به دلیل شرایط زمان با دشمن اعلان صلح و آتش بس کرد امام نمی دانند تفکر واقفی زیدی دارند نه شیعه دوازده امامی! و به این سوال نیز باید پاسخ دهند که چرا امام حسین علیه السلام نیز در ده سال اول امامتش دست به شمشیر نبرد؟ لابد می خواهند بگویند امام حسین هم در ده سال اول امام نبوده چرا که قیام با شمشیر نکرده است،همه ی این تفکرات سخیف برخاسته از عدم معرفت به امامت و امام است. رسول مکرم اسلام این مسائل را پیش بینی می کرد که فرمود: "الحسن و الحسین امامان قاما او قعدا"
امام، امام است چه دست به شمشیر ببرد و چه صلح کند. او امام است و ما ماموم؛ و بدا به حال جامعه ای که در آن جایگاه امام و ماموم عوض شود و مردم بخواهند برای امام تعیین تکلیف کنند یا انتظار داشته باشند که امام تابع هواهای نفسانی آنها باشد.
امام حسن علیه السلام همانند پیامبر (ص) که در بدر و احد جنگید و در حدیبیه صلح کرد و همانند امام حسین علیه السلام که ده سال به پیمان صلح حسنی پایبند بود و سپس در جنگی تحمیلی و نابرابر به شهادت رسید، در جمل و صفین و نهروان جنگید و در اوائل دوران امامت خویش نیز سپاه چهل هزار نفری اسلام را علیه معاویه و 60 هزار نیروی او بسیج کرد و جنگی هم بین آنها در گرفت اما بدلیل عوامل و شرایط پیش گفته و خیانت بعضی سرداران لشکر خویش برای حفظ جان شیعیان و ... ناگزیر به آتش بس تن داد.
پیمان صلحی که امام حسن با معاویه بست اگر اجرا می شد و معاویه بطور یکجانبه آن را نقض نمی کردبرای جامعه ی اسلامی آن روز آثاری سازنده داشت که شاید به مراتب ارزشمند تر از قیام با شمشیر بود.
متاسفانه معاویه به این قرارداد همه جانبه که نشانگر تدبیر و آینده نگری حسنی بود عمل نکرد و زمینه ی فتنه و فاجعه ای بزرگ که همان فاجعه ی کربلا بود را فراهم کرد.
امام حسن زمینه ساز نهضت سرخ حسینی شد
اگر به حادثه ی کربلا بعنوان نهضت سرخ حسینی بنگریم باز هم مهمترین زمینه سازی آن توسط امام مجتبی صورت گرفت تا جایی که می توانیم بگوییم اگر صلح امام حسن نبود نهضت حسینی هم تحقق نمی یافتّ، زیرا صلح امام حسن از یک سو پرده از چهره ی کریه معاویه برداشت و او را رسوا کرد و از سویی دیگر باعث شد که شیعیان مخلص همانند مسلم بن عقیل و حبیب بن مظاهر و ... در جنگ های بی حاصل کشته نشوند و زنده بمانند تا در رکاب اباعبدالله ، نهال نهضت حسینی را با خون خود آبیاری کنند و حرف اول و آخر شیعه را در روز عاشورا به گوش جهانیان برسانند.
خلاصه اینکه صلح امام حسن مجتبی نشانگر اینست که اسلام خواهان سعادت جوامع بشری است، چه این مهم از طریق جهاد علیه کفر و نفاق صورت گیرد و چه از طریق صلحی پایدار عادلانه و شرافتمندانه.
این دشمنان اسلام هستند که همواره بدنبال جنگ و ترور و خونریزی هستند . صلح امام حسن و همه ی صلح های مشابه در اسلام برای احقاق حق و جلوگیری از ظلم و ستم قدرتمندان تحقق می یابد.
امام حسن الگوی ماست چه بجنگد و چه صلح کند
امام حسن الگوی ماست چه بجنگد و چه صلح کندهمانگونه که امام حسین ع و سایر ائمه و امروز امام زمان ما حضرت مهدی علیه السلام الگوی تمام عیار ما هستندو برای استفاده از این الگوها باید برای شناخت و معرفت آنان برنامه ریزی کنیم و از سنن عبادی و اخلاقی و سیره اجتماعی و سیاسی و احادیث نورانی آنها بهره مند گردیم.
امام زمانمان را تنها نگذاریم
در پایان به یک نکته ی مهم در در مورد زندگی امام مجتبی اشاره می کنم و آن اینست که پس از شهادت امیرالمومنین جامعه ی اسلامی از سوی خداوند با آزمایش سختی روبرو شد که متاسفانه بسیاری از کسانی که ادعای مسلمانی داشتنداز این امتحان سربلند بیرون نیامدند ، کسانی که حتی در رکاب امیرالمومنین جنگیده بودند امام حسن علیه السلام را یاری نکردند تا آنجا که مجبور به صلح با معاویه شد.
درسی که ازین رهگذر می گیریم اینست که ما نیز با تنها گذاشتن امام زمانمان به سرنوشت شوم انان مبتلا نشویم،امام زمانمان را بشناسیم ، هر جمعه در دعای ندبه با او بیعت کنیم و به این بیعت و پیمان وفادار بمانیم. به امید روزی که پرچم اقتدار حق بدست حضرت مهدی در سراسر جهان به اهتزاز دراید و ما نیز میان اعوان و انصار آن حضرت باشیم.
انتهای پیام/
منبع: دانا
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.dana.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «دانا» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۱۵۶۶۵۹۲۷ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
معلمانِ نیک به خدا نزدیک ترند / جایگاه معلم و ارزش علم آموزی از منظر امام رضا(ع)
دوازدهم اردیبهشت سالروز شهادت استاد شهید مطهری، به عنوان روز معلم نامیده شده است. شاید بتوان گفت در بین همه ادیان آسمانی و مکتبهای موجود در دنیا، بیشترین سفارش و توصیه به علمآموزی و تکریم و تجلیل از حق معلم و استاد، در دین مبین اسلام بوده است.
بنابر آیه شریفه «و علّم آدم الأسماء کلّها» خداوند متعال نخستین معلم است و پیامبران الهی که وظیفه تعلیم آیات الهی را بر عهده دارند، همه معلمان بشریت هستند. مقام معلم آن قدر با ارزش است که پیامبر گرامی اسلام(ص) خود را معلم نامیده است: «إنّما بعثت معلّماً».
40 چهارشنبه را میهمان کلمات گهربار و حیاتبخش حضرت علی بن موسیالرضا(ع) هستیم و همراه خوانندگان، شرح یک حدیث رضوی را در گفتوگو با اساتید حوزه و دانشگاه بررسی خواهیم کرد. شرح حدیث این هفته را در محضر استاد حوزه و دانشگاه، حجت الاسلام والمسلمین دکتر محمد باقر ربانی هستیم تا از جام معرفت کلمات رضوی، جان تشنه خویش را سیراب کنیم.
با عرض تبریک روز معّم خدمت شما استاد گرامی، صفحات رواق را منور به روایتی از حضرت رضا(ع) درباره علم آموزی و اهمیت کار معلّمی بفرمایید.
این روز بزرگ که به مناسبت شهادت استاد بزرگ حوزه و دانشگاه حضرت آیت الله شهید مطهری نامگذاری شده است، گرامی میدارم و مخصوصاً برای روح پاک آن دانشمند نمونه و دلسوز پر تلاش، از درگاه خداوند طلب رحمت و رضوان دارم و به همه اساتید کشور عزیزمان ایران، این روز بزرگ را تبریک و تهنیت عرض می کنم. همانطور که میدانید اسلام، تأکید بسیاری بر ارزش ذاتی علم و تعلیم و تعلم آن دارد تا جایی که بسیاری از آیات قرآن و روایات پیامبر و اهل بیت(ع) در این باره وارد شده است. بنابر آیه شریفه «و علّم آدم الأسماء کلّها»، خداوند متعال نخستین معلم است و پیامبران الهی که وظیفه تعلیم آیات الهی را بر عهده دارند، همه معلّمان بشریت هستند. مقام معلّم آن قدر با ارزش است که پیامبر گرامی اسلام(ص) خود را معلّم نامیده است: «إنّما بعثت معلّماً»
از امام رضا(ع) که خود ملقّب به عالم آل محمد(ص) است و معلم همه بشریت نیز روایاتی در این باب نقل شده که یکی از مهمترین آنها روایتی است که به نقل از پدران خود و آنها هم به نقل از پیامبر گرامی اسلام(ص) نقل فرمودهاند که آن حضرت فرمود: «طَلَبُ اَلْعِلْمِ فَرِیضَةٌ عَلَی کُلِّ مُسْلِمٍ، فَاطْلُبُوا اَلْعِلْمَ مِنْ مَظَانِّهِ، وَ اِقْتَبِسُوهُ مِنْ أَهْلِهِ، فَإِنَّ تَعْلِیمَهُ لِلَّهِ حَسَنَةٌ، وَ طَلَبَهُ عِبَادَةٌ، وَ اَلْمُذَاکَرَةَ فِیهِ تَسْبِیحٌ، وَ اَلْعَمَلَ بِهِ جِهَادٌ، وَ تَعْلِیمَهُ مَنْ لاَ یَعْلَمُهُ صَدَقَةٌ، وَ بَذْلَهُ لِأَهْلِهِ قُرْبَةٌ إِلَی اللَّهِ، لِأَنَّهُ مَعَالِمُ اَلْحَلاَلِ وَ اَلْحَرَامِ، وَ مَنَارُ سَبِیلِ اَلْجَنَّةِ، وَ الْمُؤْنِسُ فِی اَلْوَحْشَةِ، وَ اَلصَّاحِبُ فِی اَلْغُرْبَةِ وَ اَلْوَحْدَةِ، وَ اَلْمُحَدِّثُ فِی اَلْخَلْوَةِ، وَ اَلدَّلِیلُ عَلَی اَلسَّرَّاءِ وَ اَلضَّرَّاءِ، وَ اَلسِّلاَحُ عَلَی اَلْأَعْدَاءِ، وَ اَلزَّیْنُ عِنْدَ اَلْأَخِلاَّءِ، یَرْفَعُ اَللَّهُ بِهِ أَقْوَاماً وَ یَجْعَلُهُمْ فِی اَلْخَیْرِ قَادَةً». در این روایت زیبا، امام رضا(ع) از قول پیامبر(ص) به ارزش ذاتی علم و لزوم تعلیم و تعلم و دلایل اهمیت علم نزد شارع مقدس اشاره میفرمایند. در این روایت، و به جهت مناسبتی که میخواهیم در این باره بحث کنیم، به شرح فقرهای از این روایت که درباره معلّم و ثواب تعلیم و دلایل این ثواب آمده است اشاره مختصری خواهم داشت.
امام رضا(ع) چه توصیهای درباره شخصیت معلم و اینکه استاد و مربی چه خصوصیاتی باید داشته باشد دارند؟
امام رضا(ع) در جمله «فَاطْلُبُوا الْعِلْمَ فِی مَظَانِّهِ» اشاره نمودهاند به اینکه در هر جا که مسلمان احتمال دهد علم وجود دارد، باید برای دریافت آن اقدام کند. در جمله بعدی امام اشاره به این موضوع دارند که «وَ اقْتَبِسُوهُ مِنْ أَهْلِهِ» یعنی علم را از اهل آن بگیرید» گر چه با توجه به فقره اول که گذشت، طلب علومی که معارف دینی نیستند حتی اگر نزد مشرک باشند، ضروری و واجب بوده و گمشده عاقل یا مؤمن تلقی شده اند اما علوم مربوط به دین و معارف دینی را باید از افرادی که شایستگی آن را دارند دریافت کرد و با توجه به سخن امیرالمؤمنین علی(ع) که تبعیت از اهل بیت(ع) و عدم پیشی گرفتن از ایشان را توصیه و عقب ماندن از آنها را نهی نمودند، اهل بیت(ع) کارشناسان واقعی علوم دینی بوده و مسلمانان تنها مجاز هستند علوم دین را از ایشان دریافت کنند. چنان که فرمودهاند: «بر آنها پیشی مگیرید که گمراه می شوید و از آنان پس نمانید که تباه میشوید»
امیرالمؤمنین(ع) در جای دیگر فرمودهاند: «ای کمیل! علم و معارف و اعتقادت را جز از ما نگیر تا از ما باشی». حدیث مزبور، دریافت علم از کسانی که علوم اهل بیت(ع) را نشر میدهند رد نمیکند، زیرا گرفتن علم از فقها و نشردهندگان علوم اهل بیت(ع) به نوعی گرفتن علوم از اهل بیت(ع) است.
پس معلوم شد که در علمآموزی غیر معارف دینی، باید انسان حتی اگر فقط در دست کفار و مشرکان این علم وجود دارد از آنها اخذ کند ولی در علوم دینی، کسب معارف فقط باید از طریق اهل بیت(ع) باشد. پس طلب علمی که واجب شده است بر همه مسلمانان؛ طریقی دارد که رکن اصلی این طریق معلم و استاد است. در ادامه این روایت، برخی امتیازها و نقاط مثبت تعلیم و تعلم بیان شده است.
از این امتیازها مخصوصاً در ثواب شغل معلمی برای خوانندگان رواق بگویید تا جامعه ما، ارزش معلّم را بیشتر بداند و از ایشان تکریم کند؟
حضرت علی بن موسی الرضا(ع) در ادامه اشاره به این مطلب دارند که یاد دادن و آموزش علم به دیگران اگر برای خدا باشد، حسنه و نیکی است «تَعلیمه لِلهِ حَسَنَة؛ یادگیری علم برای خداوند حسنه است». در فقره بعدی حضرت میفرمایند که مذاکره علم، تسبیح خداست: «الْمُذَاکَرَةِ فِیهِ تَسْبِیحٌ.» یعنی سر کلاس نشستن و درس معلم و استاد را گوش دادن، همتراز تسبیح خداوند متعال است. در روایات داریم که یک ساعت در طلب علم بودن بهتر از احیای یک شب و یک روز در طلب علم بودن بهتر از سی ماه روزه است. سپس حضرت به یک امتیاز دیگر معلّمان اشاره دارند و می فرمایند، آموزش علم به دیگران، صدقه است: «تَعْلِیمُهُ مِنْ لَا یَعْلَمُهُ صَدَقَهَ» از دیدگاه امام رضا(ع) آموزش علم به افرادی که نمیدانند، نوعی صدقه است چرا که صدقه، به کمک مالی محدود نمیشود، بلکه شامل هر کار خوبی میشود، چنان که در روایت دیگری فرمودهاند: «کل معروف صدقة».
امتیاز مهم دیگری که حضرت به آن اشاره میفرمایند، این است که معلم اگر علم خود را به اهل آن یاد بدهد و آنها را تربیت کند، موجب قرب و نزدیکی او به خداوند میشود و میتوان گفت معلمانِ نیک، به خدا نزدیکترند. جمله «بَذلُهُ لِأَهْلِهِ قُرْبَةٌ إِلَی اللهِ» دلالت بر این مطلب دارد.
بنا بر آنچه گفته شد، مقام معلم بسیار بالا و والا است و همان طور که مرحوم امام خمینی(ره) فرمودند: «معلمی شغل انبیاست». یعنی اگر بخواهیم کسی و شغلی را همتراز شغل انبیاء معرفی کنیم، شغل شریف «معلمی» است.
با توجه به این حدیث شریف، خطاب به جامعه و مسئولان و نیز معلمان عزیز چیست؟
گرچه فرصت و مجال بسیار کوتاه بود تا این حدیث زیبا و پر معنا را شرح دهیم، لیکن خلاصه و پیام آن را میتوان برای معلمان عزیز این دانست که قدر این شغل مهم را بدانند و آن را با هیچ بهای مادی تعویض ننمایند و اخلاص و تقرب الهی را هدف خود در این شغل مهم قرار دهند. پیام دوم خطاب به مسئولان و جامعه است، همان گونه که احترام و تجلیل از انبیای الهی لازم است، باید جانشینان آنان در تعلیم و ارشاد دیگران به معرفت و بینش را تکریم و تعظیم کنند و به گونهای شود که شغل معلمی در جامعه از احترام و ارزشی فوقالعاده برخوردار شود.
منبع: روزنامه قدس مریم احمدی شیروان